Ukissstorie 19
U kiss stories
من اینجا از u-kiss داستان می نویسم امیداوارم خوشتون بیاد
نگارش در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:Ukissstorie 19 , توسط mina

Ukissstorie 19

سوهيون:مينا....(كوفت‌چيه؟؟)..مينا....(گفتم چيه؟؟)....دونگهو...

مينا: دونگهو چي؟؟؟

سوهيون:رفته.....رفته ...بالاپشت بوم....ميگه مي خوام خودمو بندازم پايين(غلط كرده)

مينا:چيييييييييي؟؟؟

كيميا: چرا؟؟براي چي؟؟(ارپيچي چقدر خنگي تو)

سوهيون:فكر كنم مينا بدونه چرا؟؟؟

بعد به مينا نگاه كرد چند ثانيه بينشون سكوت بود كه سوهيوت سوكوتو شكست

سوهيون:اگه بلاي سر خودش بيار همش تغصير تو بايد جلشو بگيري.......!!!(چرا همه كاري سخت

مال منه)

مينا كه از ناراحتي شروع كرد بود به گريه كردن بدون توجه به سوهيون از اتاق امد بيرون و رفت

سمت بالا پشته بوم

سوگند و يونام كه تا اون موقع تو اتاق بدون با سروصداي سوهيون امده بودن بيرون

مينا همين طور كه داشت به سمت بالا پشت بوم ميرفت كه ديد دونگهو رو رو لبه پشت بوم وايساده داره پايين نگاه ميكنه

كوين:دونگهو حماقت نكن بچه بيا پايين؟؟

دونگهو:خفه شو و تنهام بزار

اي جي:هوي مياي پايين يا با شتگ بيارمت

اين دفعه با فرياد گفت:گورتونو گم كنيد مي خوام تنها باشم

مينا:دونگ...دونگهو؟؟؟

دونگهو برگشن و صورت خيس مينا رو ديد

مينا:داري چي كار ميكني؟؟؟

دونگهو:مينا...چرا امدي اينجا؟؟

مينا همين طور كه داشت به دونگهو نزديك تر ميشد

دونگهو:نيا اينجا برو!!!(من اينجام خواستم بزارم شما با نمركز داستانو بخونيد من هي تيكه نيام وسطش)

مينا كه ديگه به دونگهو رسيد بود همين طوري داشت نگاش ميكرد

مينا:چرا اين كارو ميكني بيا پايين؟؟

دونگهو:مهمه ؟؟؟

مينا صداشو برد بالا و گفت :معلومه كه مهمه نمي خوام بقيه عمرمو عذاب وجدان داشته باشم كه من

مقصر خودكشي تو بودم

دونگهو:به خاطر تو نيست حالا برو

مينا:اگه تو پرويي من از تو پروترم(چه ربطي داشت)

بعد رفت بالا و كنار دونگهو وايساد

دونگهو:چي كار ميكني؟؟

مينا:همون كاري كه تو ميكني؟؟

دونگهو:برو پايين

مينا:چرا....چرا ميخواي خودتو بكشي؟؟

دونگهو:من ....تا حالا...تو هيچ چيزي شكست نخوردم هيچ كس بهم نه نگفته ولي تو خيلي

راحت ردم كردي همه ي اينا به كنار من واقعا......واقعا دوست ....

اما جملشو كامل نكرد

مينام فقط تو چشلي دونگهو نگاه ميكرد بعد دستشو برد لو و دستشو گرفت (من اصلا تو باسازي صحنه عاشقانه ماهر نيستم ديگه مال خودمم باشه بدتر به بزرگي خودتون ببخشين اگه بد بود)

دونگهو هم از اين كار مينا تعجب كرده فقط به دستش نگاه ميكرد

مينا اروم اروم رفت طرفشو بغلش كرد

دونگهو:مينا.....

مينا نفس عميقي كشيد چشماشو بست و گفت:دوست دارم

دونگهو:چ....چي..؟؟

مينام درحالي كه بغض تو گلوش گير كرده بود گفت:خواهش ميكنم بيا پايين

دونگهو هم بدون هيچ حرفي امد پايين

كوين:ا..مينا نگفته بودي بلدي خوب خر كني(يكي نيست به اين بگه الان وقت شوخيه)

دونگهو:بامزه از سر راه برو كنار

 

 

ميدونم اين قسمت كم بود ولي خوب بهتر از هيچي بود

به هر ببخشيد سرم شلوغ بود


نظرات شما عزیزان:

شیدا
ساعت23:44---27 مهر 1391
ای جون عالی بود قسمت بعد رو بیشتر بزار بوسسسپاسخ:اگه شد باشه اخه درسم زياده تازگيام بايد براي عروس دختر خالم اماده هم بشم ديگه اصلا وقت نمي كنم

laleh
ساعت0:06---26 مهر 1391
مرسی عزیز خسته نباشیپاسخ:tnx

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: